صبح اميد

فرهنگي

  

مثل مرمر!
سنگ‌های ته جوی یا کف رودخانه را ببین که بعضی چقدر صاف و لطیف‌اند، انگار که سنگ مرمر. چرا؟ چون بر اثر جریان آب حرکت کرده و بر روی یکدیگر غلتیده و لغزیده‌اند و در نتیجه صیقل خورده و صفایی یافته‌اند.
حال اگر این سنگ‌ها در گوشه‌ای انزوا داشتند و با هم آمد و شد نمی‌کردند، همچنان زمخت و خشن می‌ماندند.
ماجرای ما انسان‌ها هم از همین قرار است یعنی با ارتباط و روابط انسانی است که شکل یافته و شخصیت لازم را پیدا می‌کنیم. و از این رو ست که قرآن کریم فرمان با هم بودن می‌دهد و نیز سیر و حرکت را توصیه می‌کند، چرا که تنها راه صیقل خوردن همین است.
 
 
مثل زباله!
شما وقتی می‌خواهی یک جایی را جارو کنی از کجا شروع می‌کنی. از پیش پای خود یا چند قدم آن طرف‌تر؟
یادمان باشد صفات و اوصاف نادرست ما زباله‌های زندگی‌اند و باید جارو شوند. و البته هر کسی باید از خود شروع کند و پیش برود تا بتواند دیگران را هم پاک و اصلاح سازد. نه این‌که مثل ما که همیشه می‌خواهیم اول دیگران را پاک و زلال سازیم و بعد به خود باز گردیم. پیوسته به یکدیگر می‌گوییم: تو خوب باش تا من هم خوب باشم.
 
 
مثل شیشه خالی!
دوران مدرسه را خوب به یاد داری که وقتی می‌خواستی روی تخته‌سیاه چیزی بنویسی اول تخته سیاه را خوب پاک می‌کردی و آن‌گاه می‌نوشتی. چون کسی بر نوشته نمی‌نویسد و اگر هم بنویسد، نوشته‌اش قابل خواندن نیست و خوانده نمی‌شود.
همان‌گونه که یک باغبان نهال را در جایی که پیش از آن نهالی کاشته باشند نمی‌کارد و هر کشاورزی تخم را در جایی می‌کارد که در آنجا کشت نشده باشد.
«بر نوشته هیـــچ بنویسـد کســی
یا نهالـه کارد انـــدر مَغـــرَسی
کاغذی جوید که آن بنوشته نیست
تخم کارد موضعی که کشته نیست
تو بـــرادر موضع نـــاکشته باش
کاغـذ اسپید نــــابنوشته بــاش»
ببین خداوند خانه کعبه و صفا و مروه را در کجا قرار داد؛ در جایی که به قول قرآن کریم هیچ زرع و زراعتی صورت نگرفته و کاملاً بکر و دست نخورده بود. و این خود یک فرمول است که باید خالی شد تا او ما را پر کند. درست مثل نی که ابتدا از درون تهی و خالی می‌شود و سپس نی‌نواز در آن می‌دمد.
نشنیده‌ای که عرفا یکی از مراتب عرفانی و سیر و سلوک را «تخلیه» نامیده‌اند؟
شما تا یک شیشه خالی نشده باشد، چیزی به آن می‌افزایی؟
 

+نوشته شده در جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,ساعت8:16توسط خديجه | |